۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

14 روز مونده

دختر گلم، امروز وسایلت رو بریدم خونه مامان بزرگ سیما. با کلی عشق و ذوق طبقات کمد رو خالی کردیم تا وسایل و لباسهات رو بچینیم اونجا. هر لباسی که بر میداشتم به همه نشونش می دادم و کلی قربون صدقه ات می رفتم و می چیدم توی کمد. مامان بزرگ سیما هم چند تا از لباسهای بچگی خودم رو آورده بود تا اونا رو هم توی وسایلت بزارم. تو هم بعضی وقتا 1 لگدی می زدی که معلوم بود عشق و ذوق من به تو هم سرایت کرده :)
بابات هم با کلی حوصله داشت تخت نوزاد صورتی رو بدون کاتالوگ سر هم میکرد. صد بار اینور و اونورش کرد تا بالاخره تونست کامل وصلش بکنه.
خاله شهرزادت هم اومده بود یواشکی کنار شکمم و بهت می گفت تا 17 ام منتظر نمون و زودتر بیا که دلمون برات تنگ شده!!!
خلاصه کم کم همه چیز برای ورودت داره آماده میشه.
امیدوارم این 2 هفته هم به خوبی و خوشی بگذره و زودتر ترو در آغوش بگیرم.
خیلی دوستت دارم دختر خوشگلم :*
"مامان شهره"

۱ نظر:

  1. خوب راست میگفتم دیگه میگوفتم زودی بیادیگه میخوام زودی ببینمتا نمیدونی امروز uncle بابک ت عکسای اتاقتو دید چقدر ذوق کرده بود asheghetaaaaaaamm

    پاسخحذف