۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

سفرنامه کیش

سفر خیلی خوب و بیاد ماندنی شد اولش که سوار هواپیما شدیم از گوش درد دیانا داخل هواپیما به خاطر ارتفاع گرفتن و در آخر فرود اومدن خیلی می ترسیدیم بنابراین شیر دیانا خانم را آماده کردیم تا در این دو زمان دیانا شیر بخوره و گوش درد نگیره که خدا رو شکر گوش درد نگرفت
اولین کاری که با شهره و دیانا تصمیم گرفتیم انجام بدیم رفتن لب ساحل و کیف کردن اونجا بود دیانا خانم هم کلی حال کرد اولش دخترم تو شاتل نشست
From kish 89

بعد سوار کشتی پاراسل شد و به نوبت رفتن بالای ما رو نگاه کرد
From kish 89

اینها هم عکسهای پاراسل ما دو تا
From kish 89

From kish 89
روز بعد من غواصی رفتم و دیانا خانم از تو ساحل با مامان شهرش منتظر من موندن تا برگردم
From kish 89

پاساژ گردی از جمله کارهای هر روز بعد از ظهر ما بود
From kish 89

علاوه بر پاساژ گردی بولینگ و بلیارد هم زیاد می رفتیم دیانا خانم هم حسابی سالن بلیارد رو شلوغ می کرد و جیغ و داد می زد
From kish 89


From kish 89

شهره خانم علاقه زیادی به باگی از خودشون نشان دادند و همگی با هم رفتیم پیست باگی

From kish 89

دخترم لب ساحل خیلی خوش اخلاق بود و به همه لبخند می زد و حسابی دل همه رو می برد
From kish 89

From kish 89

From kish 89


روز های آخر هم من و شهره رفتیم جت اسکی که کلی حال داد ولی بعد از جت اسکی هر دو مون بدن درد گرفته بودیم و نمی تونستیم تکون بخوریم

From kish 89
در کل اولین سفر ما با دیانا خانم خیلی حال داد و کلی شادمون کرد

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

دختر نازم

دخترم روز به روز بزرگتر میشه و کارهای بامزه بیشتری انجام میده
بعضی وقتا اینقدر ماچش می کنم که لب ور می چینه و چپ چپ نگام می کنه
حسابی خوردنی شده
From چهار ماهگی دیانا


می شینه کلی با زبون خودش باهام حرف می زنه، منم که فقط می تونم حرفهاش رو تائید کنم :)
From چهار ماهگی دیانا


وقتی می خواهیم ازش عکس بگیریم چنان ژستی می گیره و به دوربین نگاه می کنه که انگار سالها مدل عکس بوده
From چهار ماهگی دیانا


عاشق اسباب بازی هاشه و فوری اونا رو توی دهنش می کنه
From چهار ماهگی دیانا