۱۳۹۳ تیر ۱, یکشنبه

هاپوی عمو امید

عموی بابا یاشار یه دونه هاپو داره
یه بار با کلی عشق و ذوق رفتیم خونشون که تو با هاپوش بازی کنی
ولی هاپوش با بچه ها زیاد خوب نبود و همش به تو واق واق می کرد
بابا یاشار شروع کرد به تربیتش با روزنامه
بعد از چند ساعت سزار حسابی با تو رفیق شده بود




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر