۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

دامون دوست دیانا

دیروز دیانا 1 مهمون خیلی عزیز داشت
آقا دامون اولین دوسته همسن و سال دخترم

From diana&damun


این 2 تا کنار هم خوابیده بودن و هر کدومشون برای خودشون بازی می کردن
انگاری نمی دونستن که می تونن با همدیگه هم بازی بکنن

From diana&damun


خیلی جالب بود
دیانا برای خودش حرف می زد و دامون هم برای خودش!!!

From diana&damun


فکر کنم هنوز برای با هم بازی کردن زوده ولی در کل خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت :)

۳ نظر:

  1. akheyyyy che nazan in 2taa dianaaaaaa khale khejlat bekesh adam ke az hala yagheye pesararo nemigireee yekam naz biya vasash on bayad donbale to bashe :********:XXX

    پاسخحذف
  2. دخترم به هیچ پسری رو نده چه دامون باشه چه پسرخاله چه پسر عمه اول رسید یک پذیرای خوب بعدش روانه خانه شان فرما چون تو عزیز دل بابا چشمهایی داری به قشنگی جنگلهای شمال الهی من فدای چشمهای زیبایت
    پذیرای اول یقه دوم چانه بعد بادمجان زیر چشم
    خدا نگهدارنوه عزیزم باشه هیچ موقع ناراحتی تورا نبینم خوشگله بابا

    پاسخحذف
  3. الهی بگردم این دوتا خوشگل رو... خدا حفظشون کنه

    پاسخحذف